معنی نشت بزئن - جستجوی لغت در جدول جو
نشت بزئن
نیش زدن
ادامه...
نیش زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لشت بزئن
چوب را از درازا به گونه ی ورقه ای بریدن، قطع کردن شاخه با
ادامه...
چوب را از درازا به گونه ی ورقه ای بریدن، قطع کردن شاخه با
فرهنگ گویش مازندرانی
پرت بزئن
صدای پاشیده شدن چیزهای آبکی به اطراف، ترشح کردن مایعات
ادامه...
صدای پاشیده شدن چیزهای آبکی به اطراف، ترشح کردن مایعات
فرهنگ گویش مازندرانی
پشت بزوئن
تکان دادن تن و بدن از سوی جانور یا انسان برای زدودن آب یا
ادامه...
تکان دادن تن و بدن از سوی جانور یا انسان برای زدودن آب یا
فرهنگ گویش مازندرانی
چرت بزئن
با فشار و با صدا جهیدن هر چیز آبکی و نرم، پاشیده شدن مایع
ادامه...
با فشار و با صدا جهیدن هر چیز آبکی و نرم، پاشیده شدن مایع
فرهنگ گویش مازندرانی
سوت بزئن
سوت زدن
ادامه...
سوت زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
شفت بزئن
کپک زدن
ادامه...
کپک زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
غلت بزئن
به پهلو غلتیدن
ادامه...
به پهلو غلتیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کات بزئن
فرش کردن سرشاخه های نرم و نازک در آغل، برای جلوگیری از رسیدن
ادامه...
فرش کردن سرشاخه های نرم و نازک در آغل، برای جلوگیری از رسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
گفت بزئن
شور زبانی، در باور عامیانه سخنی که شوم باشد
ادامه...
شور زبانی، در باور عامیانه سخنی که شوم باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
موشت بزئن
مشت زدن
ادامه...
مشت زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
نیشت بزان
بیرون آمدن نوک اولین جوانه
ادامه...
بیرون آمدن نوک اولین جوانه
فرهنگ گویش مازندرانی
نرشه بزئن
نفس نفس زدن
ادامه...
نفس نفس زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
وشت بزوئن
رشد کردن درخت، جهیدن و پریدن
ادامه...
رشد کردن درخت، جهیدن و پریدن
فرهنگ گویش مازندرانی
بش بزئن
بند زدن ظروف چینی، شکسته بندی کردن
ادامه...
بند زدن ظروف چینی، شکسته بندی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
کش بزئن
ناخواسته شاشیدن، از دست دادن مواد قندی بعضی غذاها در اثر
ادامه...
ناخواسته شاشیدن، از دست دادن مواد قندی بعضی غذاها در اثر
فرهنگ گویش مازندرانی